دریافت کد حدیث تصادفی

اسلام وجهان

پیروزی ازآن امت اسلام است ««مقام معظمرهبری»»

اسلام وجهان

پیروزی ازآن امت اسلام است ««مقام معظمرهبری»»

ورود اسلام به دنیای غرب؛ اروپا متمدن می‌شود (ادامه)

دوشنبه, ۱۴ ارديبهشت ۱۳۹۴، ۰۲:۱۱ ب.ظ

ویل دورانت درباره جلوه های گوناگون نفوذ تمدن اسلامی در اروپا می گوید:

-11 تمدن اسلامی از راه بازرگانی و جنگ های صلیبی و ترجمه صدها کتاب عربی به لاتین و مسافرت های دانشورانی از قبیل گربرت و مایکل اسکات و دلاردباشی و ... به اندلس اسلامی و نیز از طرف جوانان مسیحی که پدرانشان آنها را برای کسب علم و آداب و تمدن به کشورهای اسلامی می فرستادند، به اروپا راه یافت. دنیای اسلام در جهان مسیحی نفوذهای گوناگون داشت. اروپا از دیار اسلام، غذاها، شربت‌ها، دارو، درمان، اسلحه و نشان های خانوادگی، سلیقه و ذوق هنری، ابزار و رسوم صنعت و تجارت، قوانین و رسوم دریانوردی را فرا گرفت و غالباً لغات آن را از مسلمانان اقتباس کرد. مسلمانان، علوم مختلف را پس از فرا گرفتن و پروراندن و متعالی ساختن، به اروپا انتقال دادند و زمینه رشد علم و دانش را در مغرب زمین فراهم نمودند.22

این نفوذ فرهنگی و علمی اسلام در اروپا در پی ارتباط‌هایی که بین جهان اسلام و دنیای مسیحیت به وقوع پیوست، آغاز و به تدریج بر وسعت آن افزوده شد. روابط مزبور به طور عمده سه نوع بوده است؛ نخستین اینها عبارت بود از تماس هایی که در زمان صلیبیان (در خلال جنگ های صلیبی) بین مسلمانان و غربی ها به وجود آمد؛ نوع دوم این تماس ها آنهایی بود که در سیسیل واقع شد و تماس های بعدی، آنهایی بود که در شبه جزیره ایبری (اندلس، اسپانیای کنونی) بین مسلمانان و غربی ها برقرار شد. همین تماس های اخیر که به دنبال فتح اسپانیا و سیسیل به دست مسلمانان واقع شد، بیشترین نتایج را در پی داشت.23

در پرتو تسلط مسلمانان و ایجاد شرایط مساعد برای گسترش تمدن، در طول سال های متمادی، فرهنگ منحصر به فردی در منطقه سیسیل مستقر شده بود که در آن، همزمان از سه زبان جهانی و علمی موجود در آن عصر استفاده می شد؛ این سه زبان عبارت بودند از: لاتین، یونانی و زبان عربی.24 از همین منظر، جریان بسیار فعال ترجمه آثار از زبانی به زبان دیگر شروع شد که بر اثر آن، بسیاری از آثار دانشمندان اسلامی در رشته های مختلف به وسیله مترجمان سیسیلی از عربی به لاتین برگردانده شد.

انتقال علوم اسلامی به جهان مسیحیت در شبه جزیره ایبری عمیق تر و شدیدتر و به نسبت دیگر نقاط، طولانی تر بود. در این نقطه بود که تحول قطعی که تجدید حیات علوم اروپایی می‌بایست به آن پیوند بخورد، تحقق یافت. روحیه گذشت و تعامل حکام مسلمان با مردم سایر مذاهب، به ویژه با دانشمندان مسیحی و یهودی موجب رو آوردن دانش اندوزان مختلف به این کشور شد. آنگاه نفوذ عناصر علوم اسلامی از طریق آثار انبوه مترجمان به جهان مسیحیت مغرب زمین موجب باروری علوم جدید نورسته شد. دانشمندان مسلمان و مورخان اروپایی بر این موضوع اتفاق نظر دارند که درخشش تمدن اسلامی در اسپانیا باعث بیداری ملل مغرب زمین و اروپای مسیحی و مبدا تحول و انقلاب علمی و صنعتی کنونی آن شد.

بر اساس نوشته های گوستاولوبن درباره تحولات صورت گرفته با ورود تمدن اسلامی به اندلس(اسپانیا): « عمران و آبادی اندلس در عصر ویزیگوت، محدود و تمدن آنان نظیر تمدن قوم وحشی بود... مسلمانان در طول صد سال، اراضی بایر را تماما مزروع و آباد کردند و ابنیه و عمارات عالیه بنا نهادند و روابط تجاری با اقوام دیگر برقرار کردند و بعد به اشاعه علوم و فنون همت گماشتند؛ کتب یونانی و لاتین را ترجمه کردند و آموزشگاه ها و دانشکده هایی تاسیس نمودند که تا مدتی مورد استفاده اروپاییان بود.»25

اروپا پیش از تحول

مطالعه شرایط اروپای پیش از ورود اسلام برای درک بهتر تحولاتی که دین اسلام در جوامع اروپایی ایجاد کرد، امری ضروری است. تاریخ اسپانیا (به عنوان نمونه) نشان می دهد ضمن اینکه در شمال کوه‌های پیرنه هرگونه ایمان مذهبی غیر از «مسیحیت» از بین برده می شد، طی هشت قرن حکومت اسلامی در جنوب پیرنه و اسپانیا، نه مسیحیت را از بین بردند و نه مسیحیان را نابود کردند؛ مثال اسپانیا افزون بر این به ما نشان می دهد که کشوری تضعیف و فقیر شده، نامنظم، اسیر و بدبخت، تحت حکومت مسلمانان درآمد و در مدت دویست سال، تمام بخش های اجتماعی به رفاه و آسایش نایل آمدند و با آموزش تمام طبقات مردم به وسیله فرهنگ عالی و غنی، این سرزمین به مقدار زیادی از دیگر بخش های اروپا و جهان غرب پیشی گرفت و سرمشق دهنده و تاثیر گذارنده بر سراسر اروپا شد و این برتری را در طول پنج قرن حفظ کرد، تا این‌که به وسیله مهاجمین خارجی سرکوب شد.26

افول تمدن غربی

تمدن اسلام در اسپانیا، پرتغال کنونی، جنوب فرانسه، قلب سوئیس، مغرب ایتالیا، جزیره سیسیل و سایر جزایر دریای مدیترانه در لمعان و درخشش بود و اسلام بر تمامی این قلمرو وسیع، سایه افکنده بود، تا این که فرمانروایانی که بر این قسمت از دنیای اسلام حکم می راندند دچار خودکامگی شدند و پیوسته قدرت آنها رو به ضعف نهاد؛ وحدت آنان از هم گسست و به صورت ملوک الطوایف درآمد و به دنبال آن، قسمت‌هایی از قلمرو خود را از دست دادند.

در سال 1498 میلادی فردیناند، پادشاه مسیحی آراگون با ایزابلا، ملکه کاستیل ازدواج کرد و این ازدواج موجب اتحاد بسیار استوار سیاسی میان آراگون و کاستیل (دو بخش عمده از سرزمین اسپانیا) و یکپارچگی قلمرو آنها شد و اسپانیا به صورت کشور نیرومندی درآمد. زیرا ایزابل و فردیناند، هر دو ضمن حفظ استقلال در حکومت و سازماندهی مملکتی، گامی جدی در راه تشکیل یک کشور متحد و نیرومند برداشتند.

این دو پیوسته متصرفات اسلامی را از دست ملوک الطوایف مسلمانان خارج ساختند و بر قلمرو خود افزودند، تا این که در سال 898 قمری/1498 میلادی، شهر غرناطه سقوط کرد و در نتیجه، آخرین پایگاه اسلام در اروپا از میان رفت و بدین ترتیب این وحدت سیاسی به فرمانروایی مسلمانان در شبه جزیره ایبری برای همیشه پایان داد.بر خلاف مسلمانان که در دوران تسلط خویش بر اسپانیا، رفتاری انسانی با مسیحیان و اقوام مغلوبه داشتند، مسیحیان چنان به قتل مسلمانان پرداختند که از آن به دردناک ترین واقعه تاریخ یادکرده‌اند. گوستاولوبن فرانسوی می نویسد:

بعد از یک چنین قتل عامی، تاکنون هیچ یک از بی رحم ترین و وحشی ترین کشورگیران عالم، دامن خود را به چنین لکه قتل عامی آلوده نکرده‌اند. برای اندلس جای بسی تاسف است، سه میلیون نفوسی که در حقیقت، روح ترقیات علمی و صنعتی مملکت بودند، از کشور خارج شدند و محکمه مذهبی از یک طرف آنها را محکوم به نفی بلد نمود، از طرف دیگر مسیحیانی که در طریق تربیت و تمدن، سری بلند کرده بودند، همه را نیست و نابود کرد؛ چنان که سفاکی و خونخواری وقتی که خاتمه یافت، نتایج آن نمودار گردید.

همان اندلسی که در یک دوره به اوج ارتقا و اعتلا رسیده بود، دفعتا به آخرین درجه مذلت و خواری سقوط نمود و شیرازه امور زراعت و حرَف، تجارت، علم و ادب و ... به کلی از هم متلاشی گردید؛ چنان که از آن زمان تا کنون چندین سده گذشته، با وجود کوشش زیاد، هنوز اندلس نتوانسته سر بلند کند.» 27لوبن در ادامه می‌افزاید: « برای تاثیر یک قوم فاتح در قوم مفتوح یا تسلط یک قوم غالب در قوم مغلوب، شاهدی در دنیا بهتر از اندلس یافت نمی شود. اندلس قبل از اسلام فاقد تمدن بوده، ولی در دوره اسلامی به اعلی درجه ترقی رسید و بعد از رفتن آن هم دوباره رو به تنزل شدید گذاشت.» 28

جالب این است که با وجود اعترافاتی از این دست در تاریخ که همگی توسط خود غربی ها صورت گرفته است، آنچه امروز در عالم غرب از ورود تحول آفرین و روح بخش اسلام به جامعه غیر متمدن آن روز اروپا به فرزندان غربی آموخته می شود این است: «بر روی بال های اسب خم شده، با چهره ای سیاه و وحشی و شمشیری در دست به جولان درآمده، قبایل عرب به سرزمین هایی که ساکنانش آن را از ترس رها کرده اند، این چنین هجوم می آورند. این زمین رنجدیده در زیر سم طبال اسب ها گرده خم می کند. مزارع پایمال گردیده و خانه ها با خاک یکسان شده اند. آنجا که این ارواح کویری نامیمون گذر کنند دیگر گیاهی نخواهد رویید».29

 22. ویل دورانت، تاریخ تمدن، ج4، ترجمه ابوالقاسم پاینده، تهران1382، ص 1239-1233.

23 . آلدو میدلی، علوم اسلامی و نقش آن در تحول علمی جهان، ترجمه محمدرضا شجاع رضوی و اسدا... علوی، ص 477.

24 . همان، ص493.

25. گوستاولوبون، پیشین، ص341.

26 . زیگرید هونکه، پیشین، ص643.

27 . گوستاولوبون، پیشین، ص340-339.

28 . همان، ص340.

29 . زیگرید هونکه، پیشین، ص 647

 

 

انتهای متن

 

منبع:

ماهنامه فرهنگ پویا شماره 4

  • نویسنده: حجت

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی